اقتباس های ویدیویی از بازی ها بالاخره شروع به خوشحالی کردند. تاریخ و زمان آخرین از ما یک موفقیت فوری از HBO بود و داستانی تلخ اما گیرا در مورد بازماندگان آخرالزمان گرفت و بازی را به یک سریال تلویزیونی تمام عیار تبدیل کرد. سپس Halo وجود داشت. اگرچه این سریال در ابتدا بینندگان را قانع نکرد، اما فصل دوم نقدهای بسیار بهتری از منتقدان دریافت کرد. Prime Video اکنون با انتشار بازی های ویدیویی تلاش خود را برای ساخت یک سری بازی های ویدیویی انجام می دهد خرید اینترنتی، بر اساس فرنچایز محبوب به همین نام.
در حالی که The Last of Us یک داستان ساده و دو شخصیت اصلی دارد که در طول بازی با آنها آشنا می شوید. خرید اینترنتی بر اساس یک شوتر اول شخص بازیکنان می توانند هر کسی باشند - و معمولاً یک نام مستعار عرفانی دارند - و بازی ها به این دلیل شناخته می شوند که با هر تکرار در شهر و زمان متفاوتی برگزار می شوند. بنابراین، برای سادگی، و برای اینکه نمایش بتواند داستان خود را بدون نیاز به پر کردن آن با ارجاعات دنیای واقعی بازگو کند، Fallout در مکان و زمان جدیدی اتفاق میافتد. فرقی نمیکند تا به حال بازیهای ویدیویی را بازی کرده باشید یا از طرفداران Fallout باشید، در اینجا همه چیزهایی است که من درباره این سری فکر میکنم. بله، کتری را گرم کنید و راحت باشید، امروز یک بررسی غیر معمول است.
همچنین بخوانید: آلفا قنطورس: هر آنچه ستاره شناسان می دانند
سریال درباره چیست؟
اکشن سریال در یک نسخه پسا آخرالزمانی پسا آخرالزمانی از لس آنجلس اتفاق می افتد. در حالی که وقایع بازیهای ویدیویی در قرنهای مختلف اتفاق میافتد (و لزوماً همپوشانی ندارند)، مجموعه Fallout 219 سال پس از انفجار هستهای در سال 2077 اتفاق میافتد. علاوه بر داستان مجزا، شخصیت اصلی سریال (همانند بازی ها) یک "ساکن Vault 33" است که تمام زندگی خود را در زیر زمین زندگی می کند. تا آنجا که ساکنان خرک می دانند، سطح یک مکان خطرناک، پرتودهی، نامناسب برای زندگی است. آنها به ندرت از خانه های امن و خودکفا خود عبور می کنند. این بدان معناست که هرکسی که پس از نسلها زندگی زیرزمینی پدیدار میشود، اطلاعات کمی از دنیای بیرون، سیاستهای درهمتنیده و جناحهای متخاصم آن دارد.
ما همچنین گروه نظامی برادری فولاد و همچنین ساکنان سطح تحت تابش را داریم که به عنوان جهش یافته شناخته می شوند. و تقریباً همه چیز در Wasteland وسیع و فراتر از آن توسط Vault-Tec کنترل می شود. به عبارت دیگر، این دنیایی است که بدون تردید ریشه در قانون Fallout دارد. این یک بازآفرینی عاشقانه از نمادهای جهان Fallout است، اما همچنین چیزی بزرگتر است که کل فرنچایز را به سمت یک داستان جدید و دنیای بزرگتر سوق می دهد.
داستان Fallout عمدتاً حول محور لوسی (الا پورنل) ساکن در Vault است که خانه اش را ترک می کند تا پدرش (کایل مک لاکلان) را پیدا کند. او در سفرهای خود در سرزمین بایر، ماکسیموس (آرون موتن)، زرهدار برادران فولاد، یک شکارچی فضل معروف به غول (والتون هاگینز)، و تعداد زیادی از ساکنان بسیار عجیب دیگر را ملاقات میکند.
همچنین بخوانید: 6 موشک بالستیک قاره پیما (ICBM) که می توانند به جهان پایان دهند
فلسفه سریال چیست؟
این سریال همه این شخصیتها را دنبال میکند، زیرا مسیرهای آنها در سرزمین بایر لس آنجلس در هم میپیوندد و در جستجوی دانشمندی است که با فناوری خطرناکی که میتواند توازن قدرت در سرزمین بایر را برای همیشه تغییر دهد، از Enclave فرار کرده است. در حالت معمولی Fallout، این داستان بیشتر به قهرمانان ما کمک میکند تا در دنیای Wasteland جستجو کنند تا همه شگفتیهای آن را ببینند.
این دنیا از آن چیزهایی است که Fallout از همان لحظات اول ثبت می کند. خزانههای بیدرنگ همان حال و هوای آمریکایی قفسهای فولادی را دارند که در افتتاحیه Fallout 3 آنها را فوراً چشمگیر کرد، با راهروهای طولانی و مصنوعی که با صندوقهای پستی سرگرمکننده و درهای ضد انفجار پوشیده شدهاند. اما نه در ظاهر، جایی که رویدادهای اصلی توسعه می یابند. Fallout در محل فیلمبرداری شد، با مجموعه های عملی زرق و برق دار و کثیف که به Wasteland احساس واقعی و زنده بودن می دهد. لباسها پاره شده و پاره شدهاند، دیوارها خشن و وصلهخورده هستند، و به نظر میرسد همه چیز، از سلاح گرفته تا فناوری، از خرابههای دنیایی که زمانی وجود داشته، کنار هم قرار گرفتهاند. همه اینها زمانی که اخوان فولاد با تمام شکوه زرهی قدرتمند خود ظاهر می شوند و در کامل بودنشان وحشتناک به نظر می رسند، مورد توجه قرار می گیرند.
همانطور که از یک بازی ویدیویی اقتباسی انتظار دارید، Fallout دارای تعداد زیادی تخم مرغ عید پاک است، اما آنها نیز بخشی از جهان به نظر می رسند. همه چیز واقعی و باورپذیر به نظر می رسد، مانند تکه هایی از یک وجود کامل. حتی گرافیتی ها به دقت طراحی شده اند تا با جهان و زندگی شخصیت ها مطابقت داشته باشند، نه اینکه توجه را از آنها دور کنند یا به عنوان یک حواس پرت کننده عمل کنند. اما به همان اندازه که دنیای Fallout به خوبی ساخته شده است، این شخصیتها هستند که سریال را بالاتر از سایر بازیهای ویدیویی اقتباسی و بیشتر برنامههای تلویزیونی منتشر شده در سال جاری قرار میدهند.
در چند قسمت اول سریال، لوسی با لذت و مهربانی با Wasteland ملاقات میکند و به ما اجازه میدهد تا وحشتهای سطح را از طریق یک واسطه تجربه کنیم. این حیله کاملاً بیگناه دائماً تهدید میکند که از بین میرود، اما هرگز انجام نمیشود، تا حد زیادی به لطف جذابیت پرنل و دقت لیزری در ارائه بسیاری از لحظات کلیدی نمایش. او مدام با شخصیت هایی ملاقات می کند که به او می گویند سرزمین بایر مردم را تغییر می دهد و انسانیت و خوبی آنها را از بین می برد تا زمانی که چیزی جز بقا باقی نماند.
در سریالهای کمتر محبوب، لوسی ممکن است به عنوان مثالی با چشمان گشاد و ناشیانه از این که چگونه مهربانی و انسانیت میتوانند در نهایت پیروز شوند، استفاده شده باشد، اما نویسندگان Fallout قصد دارند چیز جالبتری را کشف کنند: چگونه انسانیت خود را حفظ میکنید وقتی مهربانی در جایگاه دوم قرار میگیرد؟ شجاعت و اشتیاق او برای زندگی هرگز نمیمیرد، اما ارزشهایش تغییر میکند - گاهی اوقات بهطور نامحسوس، وقتی متوجه میشود که نمیتواند به همه کسانی که در سرزمین بایر میبیند کمک کند، و گاهی به طرز چشمگیری، مانند زمانی که در جاده با چند آدمخوار ملاقات میکند. . این یک سفر تحت اللفظی و استعاری است که شخصیت قهرمانی را عمیقتر میکند که به راحتی میتوانست به آن کهن الگوی کسلکننده و ساده لوحی تبدیل شود که به نظر میرسد روی کاغذ است.
چنین عمق و خلاقیت چشمگیری در تمام شخصیت های Fallout وجود دارد. ماکسیموس داستان جالبی در مورد چگونگی کنار آمدن با این واقعیت دریافت می کند که اعضای Brotherhood of Steel ممکن است نمونه های فضیلتی نباشند که او فکر می کرد، و حتی برادر کوچکتر لوسی از Vault 33 داستان جالبی در مورد ماهیت رابطه Vault خود دریافت می کند. با مردم اطرافش این مجموعه همچنین به خاطر داستانهای کوتاه و احمقانهاش در مورد بازماندگان عجیب و غریبی که ظاهراً مهربانتر (یا دیوانهتر) از آنچه شخصیتهای اصلی ما در ابتدا تصور میکردند، متمایز است.
تنها گلایه ای که از سریال دارم این است که والتون گوگینز ندارد. همانطور که گفتم، او نقش کوپر هاوارد را بازی میکند، بازیگری که سعی میکند مرتبط باقی بماند، اما پس از سقوط بمبها، تبدیل به غول میشود، یک شرور بی دماغ که کمی بیشتر شبیه شرورهایی است که در دوران گاوچران هالیوود با آنها روبرو بود. Fallout در دو تایم لاین اتفاق می افتد: قبل از رها شدن بمب ها و بعد از آن. به عنوان غول، هاگینز از شلیک سوراخی به اندازه یک کارتونی در سینه شکارچی فضل با شوخیهای شوخآمیز خجالتی نیست، اما تماشای تلاش او برای بازپسگیری ذرههایی از انسانیت که از او منتشر شده است، جالب است. نمایش آن طور که باید از آن استفاده نمی کند، اما تماشای آن سرگرم کننده است.
همچنین بخوانید: نحوه انتخاب دوچرخه: راهنمای مبتدیان
چه نوع طعمی خواهید داشت؟
جای تعجب نیست که شخصیتها قویترین بخش Fallout هستند، پس از همه اینها تلاقی بین سری بازی و تلویزیون است. با وجود تمام ویژگیهای داستانهای اصلی، لذت واقعی بازیهای Fallout این است که به کاوش در Wasteland، یافتن عجیبترین ساکنان آن، گوش دادن به داستانهای احمقانه و باورهای عجیب و غریب آنها، یا شاهد شاهکارهای خندهدار خشونت و بقای آنها بپردازیم. بازی Robertson-Dvoret and Wagner's Fallout این حس را کاملاً به تصویر میکشد، با شخصیتهایی در هر قسمت از بازی.
در حالی که همه اینها یک برنامه تلویزیونی عالی و سرگرم کننده را ایجاد می کند - و اقتباس شگفت انگیزی موثر از این مجموعه - بزرگترین دستاورد Fallout این است که چقدر بدون زحمت به دنیای بازی اضافه می کند. بیشتر زیرمتن های عمیق تاریخی سریال در قالب خاطراتی از زندگی گلی قبل از جنگ ظاهر می شود. این بخشها بخش بسیار کوچکی از زمان نمایش را تشکیل میدهند، اما داستانی رازآلود متقاعدکننده را روایت میکنند که حول محور Vault-Tec متمرکز شده است و بهترین نگاه ما را به منشأ آن و تاریکی سیاسی دوران پیش از جنگ Fallout میدهد. این نگاهی متفکرانه است که چگونه دنیای Fallout تا این حد شکسته شد، و همه اینها از دریچه یک فیلم نوآر دهه 50 هالیوود روایت می شود که برای ارجاع به یکی از بازی ها بسیار مناسب است.
Fallout وجود خود را با آوردن چیز جدیدی به جهان که در آن اتفاق می افتد بدون جدا کردن خود از آن جهان توجیه می کند. برخلاف دیگر اقتباسهای اخیر بازیهای ویدیویی، مانند The Last of Us، که به طرز ماهرانهای و با ظرافت داستان منبع اصلی خود را بازگو میکند، Fallout آن را گسترش میدهد و دنیای بازی را ایجاد میکند که طرفداران قبلاً عاشق آن شدهاند. طراحی جهان باز سری Fallout هر نوع انطباق را دشوار می کند، با توجه به اینکه چقدر محتوا را می توان در مکان های بزرگی که بازیکنان می توانند صدها ساعت در آن صرف کنند. اما ساختن بر اساس دنیای از قبل موجود بسیار دشوار است. طرفداران به شدت از دنیایی که دوست دارند محافظت می کنند، به همین دلیل است که بازی مانند Halo یک جدول زمانی جداگانه برای اقتباس خود داشت یا اینکه چرا Twisted Metal افسانه فرنچایز گذشته خود را کاملاً تغییر داد.
اما Fallout این ترفند را به خوبی انجام می دهد. اشتیاق رابرتسون-دورت و واگنر به سری بازی های ویدیویی آشکار است، اما مهمتر از آن توانایی آنها در ساخت یک برنامه تلویزیونی خوب با داستانی خوب و شخصیت های جالب است که همچنین عمیقاً در دنیای Fallout ریشه دارد و علامت تجاری تاریک را دارد. -خیلی تاریک-هرچی - لحن خنده دار
همچنین بخوانید: نحوه انتخاب کفش ورزشی: مواد، اندازه، انواع، راحتی
چگونه و چه کسی این سریال را فیلمبرداری کرد؟
تولید Fallout در ژوئن 2022 آغاز شد و فیلمبرداری آن در نیوجرسی، نیویورک و یوتا انجام شد. ژنو رابرتسون-دورت (مهاجم مقبره: لارا کرافت، کاپیتان مارول) و گراهام واگنر به عنوان تهیه کنندگان اجرایی، نویسندگان و شرکت کنندگان در برنامه حضور داشتند. جاناتان نولان (Westworld، Batman Begins، The Prestige، Interstellar) و لیزا جوی (Westworld، Peripherals، Reminiscence) سه قسمت اول این مجموعه حماسی را کارگردانی کردند. آمازون و کیلتر فیلمز این مجموعه را با همکاری استودیوی بازی سازی Bethesda و Bethesda Softworks تولید کردند.
در مورد نامهایی که برای طرفداران بازیها آشنا هستند، مجموعه Fallout نیز توسط تاد هاوارد تهیهکننده اجرایی است که بهعنوان کارگردان بازی در Fallout 3 و Fallout 4 و همچنین تهیهکننده اجرایی Fallout 76 و اسپینآف موبایل Fallout Shelte و James فعالیت میکرد. آلتمن، مدیر عملیات انتشارات Bethesda Softworks، ناشر بازی های Fallout. در بیانیه مشترکی که توسط جوی و نولان منتشر شد، آنها گفتند: "Fallout یکی از بهترین سری بازیهای تمام دوران است. هر فصل از این داستان خلاقانه وحشیانه برای ما ساعتهای بیشماری هزینه داشت که میتوانستیم با خانواده و دوستان سپری کنیم. بنابراین ما بسیار هیجانزده هستیم که با تاد هاوارد و سایر دیوانههای درخشان در Bethesda کار میکنیم تا این جهان عظیم، خرابکننده و تاریک خندهدار را با استودیو آمازون زنده کنیم.»
در طول تور مطبوعاتی نمایش، نویسندگان آن اغلب میگفتند که سری Prime Video را بیشتر شبیه Fallout 5 میدانند تا صرفاً اقتباسی از یک فرنچایز بازیهای ویدیویی. و شاید بالاترین ستایشی که این نمایش سزاوار آن است این است که کاملاً شبیه به دنباله ای برای یک بازی است که اتفاقاً به محیط دیگری منتقل شده است. و بعد از یک فصل اول فوقالعاده، سخت است که برای فصل بعدی Fallout هیجانزده نباشید، خواه فصل جدیدی در تلویزیون باشد یا بازگشت به بازیهای ویدیویی.
همچنین بخوانید: آنچه باید قبل از راه اندازی یک وب سایت بدانید
آیا فصل دوم Fallout وجود خواهد داشت؟
همانطور که ما در مورد سریال Fallout هیجان زده هستیم، فصل دوم هنوز تایید نشده است. با این حال، بازخورد در مورد آن قبلا مثبت بوده است. در صحبت با Collider در CCXP 2023، واگنر این را فاش کرد تیم در حال حاضر ایده هایی دارد در مورد کاری که آنها قرار است در فصل آینده انجام دهند: "من نمی دانم چگونه در مورد آن صحبت کنم، اما فقط می خواهم به شما اطمینان دهم که دقیقاً می دانیم که قرار است چه کاری انجام دهیم. من احساس میکنم که ما به سختی سطح کاری را که میخواستیم در فصل اول انجام دهیم خراشیدهایم، بنابراین هنوز کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد.
من خیلی به دیوانگی Fallout فکر میکنم، و اگر به یکباره با همه چیز مقابله کنیم، مانند تماشای فصل ۷ Buffy the Vampire Slayer خواهد بود. مثلاً یک شیطان روی کاناپه است و او فقط در مورد جدایی صحبت می کند. چه خبر است؟ آیا می فهمی خیلی زیاد است. بنابراین ما وقت خود را با این کار میگذاریم و واقعاً سرعت را افزایش میدهیم. اگرچه، من فکر می کنم در همان زمان، در دو اپیزود اول چیزهای مزخرفی رخ می دهد. بنابراین، از دیدگاه روایی، دیوانه کننده است، اما از نقطه نظر Fallout، ما وقت خود را صرف می کنیم، و صبور هستیم، زیرا هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد."
همچنین بخوانید: مبارزان نسل 5 و 6: تفاوت در چیست و حد آن کجاست؟
ویزوفکی
Fallout سریالی است که از توانایی خندهدار، لمسکننده، غمانگیز، زیبا و منزجر کننده در آن واحد لذت میبرد.
و این دقیقاً همان لحنی است که آن را به بهترین شکل به تصویر میکشد، و آن را به جای یک اقتباس، یک افزودنی عالی به فرنچایز میکند.
همچنین بخوانید: