بازی هابررسی بازینقد و بررسی The Last of Us Part II - بازی که من را شکست...

نقد و بررسی The Last of Us Part II - بازی که قلبم را شکست

-

- تبلیغات -

به نظر می رسد اختلافات در مورد هنر بودن یا نبودن بازی های ویدیویی دیگر ادامه ندارد - شاهکارهای متعدد استودیوهای برجسته جهان به آنها پایان داد. ما می دانیم که توسعه دهندگان واقعاً با استعداد، بدون محدودیت های مالی یا خلاقانه، قادر به انجام چه کارهایی هستند. با این حال، هر از گاهی محصولات جدیدی به وجود می‌آیند که به سادگی در چارچوب قدیمی قرار نمی‌گیرند و جاه‌طلبی‌هایشان ما را مجبور می‌کند در تعریف بازی‌های ویدیویی تجدید نظر کنیم.

راه خلقت جدید سگ شیطان برای ذخیره قفسه دشوار بود - بسیار دشوار است. در راه انتشار، زاده فکر این استودیو مشهور جهانی با یک جهنم لجستیکی روبرو شد که انتشار بهار را به تعویق انداخت و با نشت گسترده اسپویلرها در شبکه - و متعاقب آن خشم طرفداران. من هرگز خود را به چنگال مسلح نکردم و به جنگ صلیبی علیه توسعه دهندگان ملحق شدم، اما من هم شک داشتم که معاون نیل دراکمن در تصمیم خود برای شروع تولید دنباله آن درست بوده است. تاریخ و زمان آخرین از ما - شاید بهترین بازی ویدیویی نسل گذشته.

چیزهای زیادی برای صحبت کردن وجود دارد، اما تنها راه برای قدردانی درست از یک بازی، بازی کردن آن است. خوشبختانه، من حتی نمی توانم آزمایش دلپذیرتری را تصور کنم.

آخرین ما از قسمت دوم

ارواح گذشته

ساخت دنباله ها اصلا آنقدرها هم که از بیرون به نظر می رسد آسان نیست و وقتی صحبت از عناوین معروفی مانند The Last of Us می شود، کار کاملا غیر واقعی به نظر می رسد. چگونه ارتش موجود هواداران را بدون قربانی کردن ارزش هنری خشنود کنیم؟ و برای مدت طولانی به نظر می رسید (حداقل روی کاغذ) که در واقع نمی توان از تراژدی ها اجتناب کرد. Naughty Dog به تاریخچه انتقام و چرخه خشونت اشاره کرد و تقریباً همه ما چشمانمان را به هم زدیم: چی، دوباره انتقام؟ دنیای The Last of Us خیلی جالب است، اما شما تصمیم گرفتید چنین داستان قدیمی را به عنوان مبنایی انتخاب کنید؟ در پاسخ به شکایات ما، توسعه دهندگان گفتند که زمینه مهم است. و حق داشتند.

بنابراین 5 سال از اتفاقات قسمت اول می گذرد. الی در حال حاضر 19 سال دارد و اصلاً آن دختر شیرینی نیست که جوئل را همراهی کرده است. او در شهر جکسون زندگی می کند و به تدریج یاد می گیرد که به دیگران اعتماد کند و حتی با آنها وارد رابطه شود. اما در دنیای پس از آخرالزمان، وحشت در هر لحظه در انتظار است و یک اتفاق غم انگیز الی را مجبور می کند تا زندگی آرام را فراموش کند و راه انتقام را انتخاب کند.

آخرین ما از قسمت دوم
مسیر انتقام الی او را برای همیشه تغییر خواهد داد. دیدن دگرگونی دختری که در تمام قسمت اول از او محافظت کرده بودیم دردناک است. آنقدر دردناک که احساس کردم قسمت دوم بارها و بارها قلبم را می شکند. او بی‌وقفه به جلو می‌رود و به بازیکنان ضعیفی که شخصیت‌های قسمت اول تقریباً خانوادگی تبدیل شده‌اند، رحم نمی‌کند.

من صمیمانه دوست دارم وارد جزئیات طرح شوم، اما... نمی توانم. صرفاً به این دلیل که یک کلمه اضافی می تواند کل برداشت را خراب کند. فقط اشاره می کنم که نباید از اسپویل هایی که بیش از یک ماه است در اینترنت در حال پخش است بترسید - آنها نه تنها دقیق نیستند بلکه بر لذت بازی تأثیر نمی گذارند. تمام تلاش‌ها برای تحقیر بازی باعث شد که من بیشتر به آن احترام بگذارم. و هر بار که آماده بودم فریاد بزنم «آره، می‌دانستم!»، The Last of Us Part II من را به جای من با یک پیچش غیرمنتظره دیگر قرار داد. در مرحله ای، من در نهایت از امکان پیش بینی سیر فکری فیلمنامه نویسان نیل دراکمن و هالی گراس دست کشیدم - اوج تخیل آنها برای من به سادگی دست نیافتنی است.

آیا می توانم به طرح The Last of Us Part II بچسبم و آن را به طرز ناپسندی با قسمت اصلی مقایسه کنم؟ قطعا. توسعه دهندگان با خلق اثر بزرگ خود (و نمی توان انکار کرد که محصول جدید بلندپروازانه ترین و جسورانه ترین پروژه Naughty Dog است)، یک تکنیک هنری محبوب و کمتر مورد علاقه من را انتخاب کردند - براندازی انتظارات. یعنی اول از همه سعی کردند بازیکن را بگیرند و انتظارات او را با پیچ و تاب های داستانی در هر گوشه فریب دهند. بسیاری از کارگردانان و نویسندگان مدرن اول از همه به این فکر می کنند که چگونه غافلگیر شوند و کیفیت داستان را قربانی کنند. نمونه بارز آن فیلم "جنگ ستارگان: آخرین جدای" است، جایی که رایان جانسون کارگردان و فیلمنامه نویس بیش از حد به کمدی نامناسب و بازنویسی قوانین از قبل تعیین شده جهان علاقه داشت. بنابراین جانسون و دراکمن هر دو به دنبال غافلگیری بودند، اما دومی بدون از دست دادن احترام برای قسمت اول به این کار دست یافت.

- تبلیغات -

شما می توانید The Last of Us و دنباله آن را برای مدت طولانی مقایسه کنید و همه جوانب مثبت و منفی را به دقت بسنجید، اما در نهایت همه چیز به نظر شخصی هرکس برمی گردد. با وجود شباهت‌ها، این دو بازی از نظر روحی و روانی بسیار متفاوت هستند که هم در مضامین اصلی (اگر در نسخه اصلی عشق است، در ادامه داستان اصلی نفرت است) و هم در احساساتی که بازی در آن ایجاد می‌کند منعکس شده است. بازیکنان دلم می خواست گریه کنم، فحش بدهم و دستانم را با عصبانیت تکان دهم. احساس می کردم هم فرد فعال اصلی هستم و هم یک فرد کاملاً درمانده. من از یک چرخش طرح دیگر می ترسیدم و نمی توانستم منتظر آن باشم.

همچنین بخوانید: نقد و بررسی بازی‌های کلاب‌هاوس: 51 کلاسیک در سراسر جهان – قاتل اتاق هیئت

آخرین ما از قسمت دوم
بسیاری از شخصیت های قدیمی بازگشته اند، اما اکثراً چهره های جدید ستاره می شوند. هر شخصیت، حتی اپیزودیک، عمیقاً توسعه یافته و زنده به نظر می رسد. افراد جدید می آیند، قدیمی ها می روند و ناتی داگ استودیویی با بالاترین کیفیت و دیالوگ های زنده بود و می ماند.

بله، احساسات و عواطف The Last of Us به طرز ماهرانه ای از بازیکنان خارج می شود. Naughty Dog مدت‌هاست که بازی‌های ویدیویی در سطحی تولید می‌کند که با فیلم‌های هالیوود مقایسه می‌شوند، اما The Last of Us Part II از تعامل آن ابایی ندارد و آن را بالاتر می‌برد. با الهام از درس ها سایه کلوسوس، استودیو قصد دارد کاری کند که بازیکن احساس یک شرکت کننده منفعل را نداشته باشد. همانطور که آنجا، در اینجا نیز تمام مسئولیت اعمال ما بر دوش ما است. همانطور که آنجا، در اینجا ما قهرمان و ناجی نیستیم - ما فقط افرادی هستیم که برای رسیدن به اهداف خود از خشونت استفاده می کنند و در این روند انسانیت خود را از دست می دهند.

کار فومیتو اوئدا یک شاهکار باقی مانده است، اما حتی در حال حاضر بازی های کمی توانسته اند چنین احساساتی را در ما برانگیزند - همه آنها تلاش نکرده اند. قرار دادن بازیکن در موقعیت ناخوشایندی که باعث نگرانی و تردید او می شود، چیزی نیست که بیشتر توسعه دهندگان بازی برای آن تلاش می کنند. اما Naughty Dog از برانگیختن احساسات متناقض در ما نمی ترسد. یادم نمیاد کی یه بازی اینقدر برام احساساتی شد! یک لحظه احساس خشم و میل به انتقام می کنم، لحظه بعد احساس گناه و حتی ترس می کنم. در مرحله بعد چه کاری باید انجام دهم - آیا قدرت کافی خواهم داشت؟ گاهی اوقات من فقط با ترس به کنترلر نگاه می کردم و ناامیدانه امیدوار بودم که به مشارکت من نیازی نباشد. The Last of Us Part II یک بازی بی رحمانه، خام و دشوار است و به لطف گرافیک عالی، خشونت در اینجا بر خلاف خشونت بازی های دیگر است. بیش از حد واقع بینانه است و ترسناک است.

آخرین ما از قسمت دوم
هر بازی جدید Naughty Dog نقطه عطف جدیدی در توسعه انیمیشن صورت است. همانطور که انتظار می رفت، The Last of Us Part II عالی به نظر می رسد و هر احساس و درگیری درونی شخصیت ها حتی بدون کلام قابل مشاهده است. خشم و درد در چشمان الی، عشق و مالیخولیا جوئل... همه اینها بدون هیچ توضیحی قابل مشاهده است.

فکر می‌کنم می‌توانید حس کنید که من از میل به پست کردن اسپویل در اینجا بسیار دریده‌ام. شما می توانید مرا درک کنید: من می خواهم در مورد The Last of Us Part II بحث کنم، می خواهم در مورد آن بحث کنم. و من مطمئن هستم که طرفداران سال‌ها در مورد اعمال الی و همه پیچیدگی‌های داستان بحث خواهند کرد، همانطور که هنوز هم در مورد محکومیت و بحث درباره اقدامات جوئل در قسمت اول هستند.

پارکور پسا آخرالزمانی

طرح داستان دقیقا همان چیزی است که The Last of Us را متمایز می کند، اما بدون گیم پلی متفکرانه، ممکن است به تیتراژ پایانی نرسید. و قسمت اول بسیار متفاوت از سری Uncharted بود: این یک بازی اکشن نبود، بلکه بقا بود، که در آن منابع اندک است و هر گلوله می تواند تعیین کننده باشد. همچنین، کاردستی در مرکز همه چیز قرار داشت. The Last of Us Part II تمام این ایده ها را ادامه می دهد و به دنبال اختراع مجدد چرخ نیست. همچنین در خانه‌ها و مغازه‌های متروکه در جستجوی مواد کوکتل مولوتف و بطری‌های دارو خواهید گشت. شما می توانید مین ها و فلش ها را در هر جایی بسازید، اما ارتقای سلاح ها را فقط در مکان های مشخص شده می توان انجام داد.

آخرین ما از قسمت دوم
شما نباید در قسمت دوم The Last of Us عجله کنید - قطعا چیزی را از دست خواهید داد. من آن را با آرامش بازی می کردم و با هر ارتقای جدید سلاحم خوشحال می شدم، به خصوص که همیشه با انیمیشنی دقیق و با بهترین روحیه همراه است. قرمز 2 مرده رستگاری.

شاید غافلگیری اصلی برای بسیاری باز بودن The Last of Us Part II و مقیاس آن باشد. توسعه دهندگان از بازی قبلی خود الهام گرفتند - یک افزونه بازی Uncharted: میراث فراموش، که از آن ناتی داگ شروع به آزمایش جدی با جهان های شبه باز کرد. اما Uncharted 4: A Thief's End خود مقدار شگفت‌انگیزی از آزادی حرکت را ارائه می‌دهد و اکنون دنباله The Last of Us از همه آنها پیشی گرفته است. نه، اینجا جهان باز وجود ندارد (و خدا را شکر، تعداد آنها به اندازه کافی وجود خواهد داشت)، اما هیچ احساس "راهروی" وجود ندارد - همه سطوح حجیم هستند و اصلاً تنگ نیستند. بسیاری از بازی‌ها فضاهای بزرگ و انگیزه‌ای برای کاوش در آن‌ها به بازیکن ارائه می‌دهند، اما در The Last of Us Part II من همیشه مشتاق کشف هر گوشه‌ای بودم. هر مکان جدید (و تعداد زیادی از آنها وجود دارد، برای آخرین بار تکرار می کنم) فرصتی است نه تنها برای تبدیل شدن به یک توریست، بلکه به لطف یادداشت های بسیاری که پشت سر گذاشته شده است، تاریخ آن را نیز یاد بگیرید (اغلب - غم انگیز).

نه تنها "تخم مرغ عید پاک" و منابع در همه جا پنهان شده است، بلکه خود مکان ها نیز به طرز شگفت آوری جالب هستند. فکر می‌کنم به چند ده آپارتمان، خانه، هتل و مغازه حمله کردم و حتی یک بار هم تکرارکننده‌ای ندیدم. هر کدام از خانه ها شخصیت خاص خود را دارند و پژواک زندگی ساکنان سابق آنها را می توان در همه جا حس کرد. من استودیو دیگری را نمی شناسم که در مدل سازی هر سانتی متر از ساخت خود چنین مراقبت دقیقی داشته باشد.

همچنین بخوانید: بیشتر به معنای بهتر نیست. وقت آن است که از خراب کردن بازی های ویدیویی با جهان های باز دست بردارید

آخرین ما از قسمت دوم
اکشن بازی در مکان های بسیار متفاوتی رخ می دهد، اگرچه "قهرمان" اصلی در اینجا هنوز سیاتل است. به طور کلی، مقیاس بازی و مدت زمان آن قطعا شما را شگفت زده خواهد کرد - بسیار حماسی تر از دیگر ساخته های استودیو است. بدون پرداختن به جزئیات، فقط می گویم که دو برابر بیشتر از آنچه انتظار داشتم طولانی شد - و سه برابر بزرگتر.

در The Last of Us Part II، زمان‌های تفکر آرام و بی‌صدا با تعقیب و گریز وحشتناک، درگیری‌های شدید با اسلحه و بازی‌های شدید موش و گربه با افراد آلوده، که صفوف آن‌ها با انواع جادویی جدید پر شده است، متناوب می‌شود. همانطور که قبلاً نیز اشاره کردم ، سیستم مبارزه اکثراً یکسان است ، اما بسیار پویاتر و سریعتر شده است. الی اصلا شبیه جوئل نیست - حتی اگر می تواند هر کسی را شکست دهد، قدرت او چابکی است. الی به سرعت در اطراف نقشه حرکت می کند، مخفیانه به شکاف های باریک می رود و ضرباتی را که مطمئنا برای جوئل کشنده است طفره می رود.

از بیرون، ممکن است به نظر برسد که هیچ چیز تغییر نکرده است، به جز چند نوآوری با کیفیت، اما اینطور نیست. دشمنان در بازی باهوش‌تر و متنوع‌تر شده‌اند. برخی از گروه ها با گروه های جدیدی جایگزین شدند که هر کدام ویژگی های خاص خود را داشتند. جنگجویان جبهه آزادی واشنگتن به خوبی سرنشین دار هستند و از سگ هایی استفاده می کنند که می توانند الی را حتی در پوشش پیدا کنند، در حالی که سرافیت ها رادارگریزی و تیر را ترجیح می دهند. خوب، ما نمی توانیم در مورد مبتلایان فراموش کنیم - هم آنهایی که قبلاً از قسمت اول آشنا هستند و هم موارد کاملاً جدید. Sony به این واقعیت می بالید که گاهی اوقات حتی ممکن است افراد آلوده و افراد را به سمت یکدیگر برگردانند، اما در واقعیت این امر بسیار به ندرت امکان پذیر است.

آخرین ما از قسمت دوم
سگ ها روش مورد علاقه سینماگران برای بیرون کشیدن احساسات حتی سرسخت ترین بیننده هستند و استودیویی به همین نام از آنها استفاده می کند تا بازیکن را در درستی مسیر انتخابی خود حتی در طول نبردی سخت شک کند. شما به هیچ وجه نمی خواهید سگ ها را بکشید، به خصوص که همه آنها اسم مستعار دارند و با رفتارهای پرخاشگرانه خاصی به چشم نمی آیند. اما صلح‌طلبی انتخابی به طور قابل توجهی این گذر را پیچیده خواهد کرد.

نقطه قوت بازی همچنان رابط کاربری آن است: اصلاً مجبور نیستید در منو متوقف شوید یا دور بروید. کاردستی درست در محل، با فشار دادن دو دکمه و بدون هیچ مکثی انجام می شود. این کار نه تنها وقت بازیکن را نمی گیرد، بلکه اجازه می دهد یک دقیقه از دنیای بازی خارج نشود. برخی خواهند گفت که این یک چیز کوچک است، اما در واقع راه دیگری برای خلاص شدن از شر حواس‌پرتی‌های مصنوعی و شناسایی بیشتر خود با شخصیت است.

وجود مکانیسم نامرئی "نبض" هم در الا و هم در تمام رقبای او جالب توجه است. بسته به موقعیت، آنها می توانند عصبانی و حتی بترسند، و خود قهرمان داستان ما مجموعه ای از احساسات را احساس می کند - از شادی و رضایت از یک معما حل شده تا خشم و ترس پس از یک آسیب جدی.

اگر کسی می تواند از داستان شکایت کند، پس مبارزه و خود گیم پلی تا حد ممکن بی عیب و نقص است. مثل همیشه، انیمیشن نیز درجه یک است - باز هم، از این نظر، The Last of Us Part II به سادگی بهترین در نسل فعلی است. می‌دانم که با هر لقب آتشین جدید، شهرت یک منتقد بی‌طرف را قربانی می‌کنم، اما من از آن‌هایی هستم که بیشتر دوست دارند به جای سرزنش، تمجید کنند. و اینجا چیزی برای ستایش وجود دارد: در این نسل، من چند صد بازی ویدیویی بازی کرده ام، و هیچکدام از آن ها مثل قسمت دوم من را نگرفت. بعد از این همه بازی، قبلاً فکر می‌کردم که دارم به یک بدبین تبدیل می‌شوم و به تدریج علاقه‌ام را از دست می‌دهم، اما معلوم شد که یک کار واقعاً برجسته می‌تواند مرا به آن حالت نیمه فراموش‌شده کودکی بازگرداند.

آخرین ما از قسمت دوم
بازی درهای بسته زیادی دارد، اما موانع صعب العبور بسیار کمی دارد. اگر یک یا در دیگری باز نشد، به این معنی است که در جایی سوراخی پنهان شده است. یافتن مخفیگاه ها و گاوصندوق ها همیشه سودآور است - منابع حیاتی در آنها پنهان شده است و گاهی اوقات سلاح ها و ارتقاهای جدید. عجله کردن مسیر را بسیار پیچیده می کند.

به هر حال، گیم پلی در ادامه برای من راحت تر به نظر می رسید. فقط گاهی اوقات بازی من را عصبی می کرد - به طور معمول از اشتباهاتم درس می گرفتم و به سرعت با موقعیت های جدید سازگار می شدم. مشکلات فقط با جهت یابی در فضا به وجود می آیند: از آنجایی که هیچ علامتی در اینجا وجود ندارد، بسیاری (خوب، کسانی که نکات مناسب را درج نمی کنند - در مورد آن در بخش "بازی های قابل دسترسی برای همه" بخوانید) می توانند از عادت گم شوند. در اینجا (عملا) هیچ نقشه، هیچ تابلوی راهنما یا قطب نما وجود ندارد - و این علیرغم دنیای واقعاً عظیمی است که در آن به راحتی می توانید گم شوید.

بازی های قابل دسترس برای همه

چیزی که Naughty Dog همیشه در آن خوب بوده است این است که بازی ها را برای همه در دسترس قرار دهد. طراحی هوشمند بازی بدون هیچ نشانگر و مینی نقشه ما را در مسیر درست راهنمایی می کند و در صورت بروز عوارض، بازی همیشه نکاتی را ارائه می دهد.

و همچنین - آنچه بسیار مهم است - تعداد زیادی از انواع تنظیمات دشواری و دسترسی برای افراد دارای اختلالات بینایی یا شنوایی و همچنین افرادی که به سادگی به حرکات ناگهانی حساس هستند وجود دارد. در نهایت، می توانید اندازه و رنگ فونت و همچنین سایر عناصر رابط کاربری را به طور کامل سفارشی کنید. شما همچنین می توانید سطح دشواری را به دلخواه خود تغییر دهید - بدون قربانی کردن غنائم. ما حتی کسانی را که با حرکات تیز، تاری حرکت و سایر افکت‌هایی که به طور گسترده در بازی‌های ویدیویی استفاده می‌شوند، تحت فشار قرار می‌دهند، فراموش نکردیم.

- تبلیغات -

در صورت تمایل فاصله را با کاراکتر کاهش دهید یا لرزش دوربین را کاملاً لغو کنید. اگر نمی توانید به خوبی ببینید، می توانید هر مکان روی صفحه را بزرگ کنید - همچنین گزینه ای برای صداگذاری همه چیزهایی که اتفاق می افتد وجود دارد. من واقعاً از نگرانی Naughty Dog قدردانی می کنم، زیرا دوستانی دارم که مجبور شده اند بسیاری از بازی ها را رها کنند زیرا آنها خیلی بیمار یا خیلی ناراحت کننده هستند. در مورد قسمت دوم، چنین مشکلاتی پیش نخواهد آمد. و این نگرش نسبت به بازیکنان با توانایی های مختلف نباید ما را شگفت زده کند، بلکه باید تمرین استاندارد باشد.

آخرین ما از قسمت دوم

و در نهایت، من باید (واقعاً باید) روی نکته ای که برای خیلی ها مهم است صحبت کنم - اینکه آیا به اصطلاح "پروپاگاندا SJW" در بازی وجود دارد یا خیر. نیل دراکمن این حقیقت را پنهان نکرده است که از افرادی با گرایش های غیر سنتی و اقلیت ها حمایت می کند و در بازی های او جایی برای همه وجود دارد. به همین دلیل، بسیاری از هموطنان ما، که بیش از حد نگران مردانگی شکننده خود هستند، آقای دراکمن را شخص غیر ارادی اعلام کردند. دلیل دیگری نیز وجود دارد: بسیاری از IP های محبوب از سیاسی شدن بیش از حد رنج برده اند، از جمله Doctor Who و Star Wars. و مشکل در میل به فراگیر بودن نیست، بلکه در اجرای ناشیانه است. خوشبختانه، در این زمینه، چیزی برای سرزنش Naughty Dog وجود ندارد: ساخته جدید آن به همه جهت گیری ها، اعتقادات، نژادها و جنسیت ها احترام می گذارد و سعی در آموزش بازیکنان ندارد. این شرکت، مانند قبل، داستانی را روایت می‌کند که در آن شخصیت‌های قوی کاملاً متفاوتی وجود دارند و حقوق هیچ‌کس ظلم نمی‌شود. بله، حتی مردان سفید پوست.

همچنین بخوانید: نقد و بررسی Resident Evil 3 - نابهنگام ترین نسخه جدید؟

اوج قابلیت های PS4

ما در مورد مولفه‌های روایت و گیم‌پلی صحبت کرده‌ایم - فقط باید به موضوع فنی دست بزنیم. زمانی، The Last of Us تاثیرگذارترین بازی در PS3 گذشته بود و این وضعیت دوباره با PS4 تکرار شد. سال 2020 آخرین سال برای این کنسول فوق‌العاده موفق خواهد بود و Naughty Dog سعی کرده است که تمام عصاره آن را بیرون بکشد. و موفق شد - بدون شک زیباترین و تاثیرگذارترین بازی روی پلتفرم است.

همانطور که در استودیو گفته شد، موتور بازی سازی اختصاصی تقریباً به طور کامل بازنویسی شد و از یک سیستم کاملاً جدید کپچر برای ضبط حرکات بازیگران استفاده شد. این امکان دستیابی به فوتورئالیسم خیره کننده جهان و احساسات بسیار معتبر همه شخصیت ها را فراهم کرد. در عین حال، من مجبور نبودم عملکرد را به خاطر مناظر زیبا و احساسات خوب توسعه یافته فدا کنم - علیرغم این واقعیت که من بازی را نه روز قبل از انتشار بازی کردم، اما با یک باگ مواجه نشدم. نرخ فریم برای یک بار هم درخواست نکرد! چنین بهینه‌سازی عالی نقطه قوت Naughty Dog است، اما این بدان معنا نیست که این استودیو نباید بار دیگر به خاطر تعهدش به انتشار محصول نهایی که نیازی به وصله‌های یک روزه ندارد، ستایش شود. به هر حال، لازم نیست منتظر یک پچ برای "New Game+" یا حالت عکس باشید - همه چیز از قبل در جای خود است.

آخرین ما از قسمت دوم
بازی خیلی آسان است؟ داستان را بررسی کنید، سپس permadeath را روشن کنید و تنش با هیچ بازی دیگری قابل مقایسه نیست بازی Resident Evil.

من به اطلاعاتی برخورد کردم مبنی بر اینکه این جدید به طور جدی PS4 را آزمایش می کند ، که مانند هواپیما از ولتاژ بیش از حد و حتی گرم می شود ، اما من خودم با وجود اینکه در یک کنسول اولیه خریداری شده در همان ابتدای فروش بازی می کنم ، با هیچ مشکلی مواجه نشدم.

در آخر متذکر می شوم که بازی کاملا روسی شده است و در تنظیمات می توانید صدای بازیگران اصلی را بگذارید. من به شما توصیه می کنم که این کار را انجام دهید، بالاخره اشلی جانسون، تروی بیکر، لورا بیلی و دیگر اساتید شناخته شده صداپیشگی در نقش اصلی هستند. و موسیقی متن یک بار دیگر توسط گوستاوو سانتائولاگلیا، که قبلاً روی قسمت اول کار کرده بود، انجام شد. من هنوز کار او را از سال 2013 به عنوان یکی از بهترین موسیقی‌های متن بازی در تمام دوران می‌دانم، اما The Last of Us Part II من را در این زمینه کمی ناامید کرد - به نظرم OST اینجا کمتر رسا است، با آهنگ‌های جذاب کمتر و بیشتر محیطی

حکم

The Last of Us Part II جاه طلبانه ترین و چشمگیرترین ساخته استادان ناتی داگ است که الی کاملاً متفاوت را به ما نشان دادند. این یک داستان زیبا، غم انگیز و وحشتناک از وسواس همه جانبه است که با صدای بازیگران نخبه روایت می شود، با کمک فناوری پیشرفته نشان داده شده و با گیم پلی اثبات شده جان گرفته است. چیزی به نام یک بازی ویدیویی کامل وجود ندارد، اما گاهی اوقات بازی هایی وجود دارند که نزدیک می شوند.

 

نقد و بررسی The Last of Us Part II - بازی که قلبم را شکست

بررسی رتبه بندی ها
ارائه (طرح، سبک، سرعت و قابلیت استفاده از UI)
10
صدا (کار بازیگران اصلی، موسیقی، طراحی صدا)
9
گرافیک (چگونه بازی در زمینه پلتفرم به نظر می رسد)
10
بهینه سازی [پایه PS4] (عملیات روان، اشکالات، خرابی ها)
10
روایت (طرح، دیالوگ، داستان)
10
رعایت برچسب قیمت (نسبت مقدار محتوا به قیمت رسمی)
10
توجیه انتظارات
10
The Last of Us Part II جاه طلبانه ترین و چشمگیرترین ساخته استادان ناتی داگ است که الی کاملاً متفاوت را به ما نشان دادند. این یک داستان زیبا، غم انگیز و وحشتناک از وسواس همه جانبه است که با صدای بازیگران نخبه روایت می شود، با کمک فناوری پیشرفته نشان داده شده و با گیم پلی اثبات شده جان گرفته است. چیزی به نام یک بازی ویدیویی کامل وجود ندارد، اما گاهی اوقات بازی هایی وجود دارند که نزدیک می شوند.
مطالب بیشتر از این نویسنده
- تبلیغات -
مقالات دیگر
ثبت نام
اطلاع رسانی در مورد
مهمان

0 نظرات
بررسی های جاسازی شده
مشاهده همه نظرات
تماس با ما
اکنون محبوب است
The Last of Us Part II جاه طلبانه ترین و چشمگیرترین ساخته استادان ناتی داگ است که الی کاملاً متفاوت را به ما نشان دادند. این یک داستان زیبا، غم انگیز و وحشتناک از وسواس همه جانبه است که با صدای بازیگران نخبه روایت می شود، با کمک فناوری پیشرفته نشان داده شده و با گیم پلی اثبات شده جان گرفته است. چیزی به نام یک بازی ویدیویی کامل وجود ندارد، اما گاهی اوقات بازی هایی وجود دارند که نزدیک می شوند.نقد و بررسی The Last of Us Part II - بازی که قلبم را شکست