سریال Watch Dogs بسیار بیشتر از آن چیزی است که بسیاری انتظار داشتند. اولین قسمت آن در زمان خود نشان دهنده ورود نسل جدیدی از کنسول ها بود، اما شکست بازاریابی مانع از تبدیل شدن آن به یک موفقیت واقعی شد و فروش آن به میزان قابل توجهی خراب شد. و پس از شروع تاریک و جدی در قسمت اول، Watch Dogs در قسمت دوم سرگرم می شود. حالا با انتشار Legion، Ubisoft سعی کرد یک میانگین طلایی بین جدی بودن و شوخ طبعی بیابد. اما آیا او موفق شد؟
وقایع Watch Dogs: Legion در آینده ای نزدیک و پس از یک سری حملات تروریستی که لندن را بدون بسیاری از مکان های دیدنی خود رها کرد، اتفاق می افتد. مقصر این انفجارها بر عهده سازمان هکری DedSec گذاشته شد و خود شهر از یک پایتخت فرهنگی آزادیخواه به یک کابوس دیستوپیایی اورول تبدیل شد، جایی که هر شهروندی زیر نظر گرفته می شود و به نیروهای امنیتی آزادی کامل داده می شود تا هر کاری که می خواهند انجام دهند. . در همه اینها، میتوانید طنز پنهانی از «برکسیت» و ترس از مرگ تدریجی حریم خصوصی را ببینید - موضوعی که به زمان قسمت اول بازمیگردد.
البته، هکرهای شجاع آماده هستند تا نام "خوب" خود را بازیابند و لندن را از قید و بند سازمان های جنایتکار و یک دولت نظامی شده رها کنند. یک مشکل: خود پدربزرگ ها همه یا کشته شده اند یا پیوند زده شده اند و ما باید همه چیز را از اول شروع کنیم. به این ترتیب Ubisoft سعی کرد دهان منتقدانی را که همیشه از قهرمانان قبلی بدشان می آمد ببندد. حالا شخصیت اصلی می تواند هر کسی باشد. به معنای واقعی کلمه: مطلقاً هر NPC را می توان در سازمان شما استخدام کرد، اگرچه این کار آسان نخواهد بود.
همچنین بخوانید: نقد و بررسی Star Wars: Squadrons - شبیه ساز فضایی که 20 سال منتظرش بود
"بازی به عنوان هر کسی" ایده جالب و جالبی است، به خصوص اگر حضور حالت permadeath را به خاطر داشته باشید. درست است، او نقص های زیادی دارد: چه بخواهیم چه نخواهی، آیدن پیرس از قسمت اول یک شخصیت واقعی با داستان و وضوح خودش بود. اما NPC های تصادفی این را ندارند: آنها فقط ساختگی هایی با لیستی از ویژگی ها هستند. در تئوری، شما می توانید شخصیت های کاملی را از آنها بسازید، اما این کار منابع زیادی را می طلبد. بنابراین معلوم می شود که همه چیز به نوعی بسیار سطحی است. صادقانه بگویم دیالوگ های ضعیف نیز کمکی نمی کند. نه، فیلمنامه هرگز نقطه قوت Watch Dogs نبوده است (اگرچه قسمت دوم اغلب باعث خنده من می شود)، اما سطح دیالوگ بین NPCها را نمی توان چیزی جز "کاریکاتور" نامید.
ممکن است به ما وعده انتخاب "تقریبا بی نهایت" از قهرمانان داده شود، اما تنوع تا حد زیادی جعلی است، و همان آدم های دردناک آشنا پشت مدل موها و نام های مختلف پنهان شده اند. علاوه بر این: گاهی اوقات "پیشینه" یک یا آن NPC به سادگی خالی از منطق است: با دیدن یک پدربزرگ خوب با عینک در خیابان ، بلافاصله سعی کردم او را استخدام کنم (و چه کسی نمی خواهد یک جوخه جاسوسی از بازنشستگان تشکیل دهد؟) و شگفتی من عالی بود، وقتی معلوم شد که او در واقع یک بوکسور قدرتمند است که گانگسترها می خواهند او را بکشند. و وقتی جاسوسانی از عصر بالزاک و هکرهای چیره دست از رومانی در شرکت شما ظاهر می شوند، تعجب نکنید.
شکایت من خیلی درباره طرح داستان نیست (استاندارد است و چیز دیگری لازم نیست) بلکه در مورد ارائه است. Watch Dogs بیش از حد جدی و دراماتیک بود، در حالی که دنباله آن، برعکس، لحن طنز آمیزی را با روحیه 9GAG انتخاب کرد. Watch Dogs: Legion بسیار تلاش میکند تا هر دو بازی را با هم ترکیب کند: در اینجا شما پیامی جدی در مورد تهدید حریم خصوصی ما و مصونیت دولت دارید، بدون در نظر گرفتن مبارزه با قاچاق اعضای بدن و بردهداری، و دیالوگهای بسیار احمقانه با NPCهای سرکوبشده. وقتی کاراکتر شما به زبان انگلیسی شکسته و بدون حتی ذرهای از احساسات حرف میزند، جدی گرفتن بازی سخت است. به طور جدی: در یکی از ماموریتها، کارگر مهمان هکر من در یک کوره مردهسوزخانه قرار گرفت که در آن افراد شکنجه میشدند، اما به هیچ وجه روی اعصاب او تأثیری نداشت. چنین لحظاتی ممکن است مزخرف باشند، اما در غوطه ور شدن اختلال ایجاد می کنند. آیدن واقعاً نگران اتفاقات بازی بود. مارکوس انگیزه داشت. بلافاصله، همه NPC ها موافقت می کنند که به نبرد بپیوندند، زیرا "چرا که نه". همه چیز اینگونه اتفاق می افتد: "آیا می خواهید به DedSec بپیوندید؟ خب بیا.» یادآوری می کنم، ما در مورد جنگ داخلی صحبت می کنیم!
همچنین بخوانید: Crash Bandicoot 4: It's About Time Review - دنباله ای برای راضی نگه داشتن همه
ممکن است به نظر برسد که از این ایده که برای هر کسی بازی کنم کاملاً ناامید شده ام، اما اینطور نیست. بله، سیستم کامل نشده است، اما هنوز هم بسیار جالب است. من معتقدم که Ubisoft کار درست را انجام داد و تصمیم گرفت که قالب داستان را آزمایش کند - بگذارید در این روند آسیب ببیند.
وگرنه یک بازی کم و بیش سنتی از سری داریم. پس از معرفی کوتاه، بازیکن در دنیای باز لندن غوطه ور می شود، جایی که آزاد است هر کاری که دلش می خواهد انجام دهد. احتمالاً لندن اصلی ترین و توسعه یافته ترین شخصیت است، با ده ها مکان دیدنی، خیابان های قدیمی جوی و معماری شیک چند رنگ. در کل من این سریال را بهترین نمونه از آنچه v Ubisoft اگر بخواهند می توانند جهان های باز جالبی بسازند. Assassin's Creed البته خوبه ولی کارتهایش این اواخر به نظرم خیلی پف کرده. درباره Watch Dogs می توان چیزهای زیادی گفت، اما کاوش در شهرهای محلی همیشه جالب بوده است. البته کلیشه ای است، اما اینجا دنیاها همیشه زنده به نظر می رسیدند، با مردم واقعی (خوب، تا حد امکان) و چیزهای کوچک جالب زیادی.
فقط سرگردانی در شهر از قبل جالب است، به خصوص از آنجایی که اسرار، موارد زیادی برای جمع آوری و به روز رسانی های پراکنده در اینجا وجود دارد. علاوه بر ماموریت های اصلی، می توانیم مناطق مختلفی از شهر را آزاد کنیم که به لطف آن عوامل جالب بیشتری ظاهر می شوند. چه چیز دیگری می تواند انجام شود؟ Watch Dogs دارای مینی گیم های زیادی است، اما کاملاً جالب نیستند. بله، وقت گذرانی و فوتبال بازی کردن بسیار انگلیسی است، اما نمی توان این سرگرمی مجازی را هیجان انگیز نامید.
من باید چند ساعتی را صرف سرگردانی بیهدف در لندن کردهام تا موسیقی متن فیلم (بسیار جالب) را ببینم. کار به طرز ماهرانه ای انجام شده است - بازی مانند این باید با کیفیت 4K دیده شود!
همانطور که اشاره کردم، گیم پلی بازی تقریباً ثابت مانده است. ایده اصلی جهان باز آزادی نزدیک شدن به هر ماموریت از زوایای مختلف است: شما می توانید بدون توجه به کمک یک هکر یا جاسوس استاد یا با شلیک به همه وارد قلمرو دشمن شوید. شما می توانید یک صلح طلب باشید یا می توانید هرج و مرج واقعی ایجاد کنید. این آزادی، همراه با طراحی جالب بازی و ترفندهای هک بود که همیشه من را جذب این سری می کرد. و این اوست که باعث می شود از کاستی های متعدد چشم پوشی کنم. Watch Dogs: Legion بی نقص نیست، اما کاری که انجام می دهد، به خوبی انجام می دهد. بیشتر اوقات از بازی Assassin's Creed خسته می شوم، اما در اینجا میل به رها کردن همه چیز و انجام کار دیگری هرگز به وجود نیامد.
من همیشه بازیهای تکنفره را ترجیح میدهم، و Watch Dogs: Legion توانست توجه من را به گونهای جلب کند که بسیاری از عناوین جهان باز دیگر این کار را نکردهاند، اما نمیتوانم اعتراف نکنم که چشمانداز چند نفره کامل بسیار به نظر میرسد. جالب هست. قسمت اول از این نظر بسیار خوب بود - مردم هنوز در آنجا چند نفره بازی می کنند! اما هنوز نمی توانم بگویم که این جدید چه چیزی را در اینجا ارائه می دهد - باید منتظر انتشار باشیم.
همچنین بخوانید: نقد و بررسی Marvel's Avengers - "Avengers" در دفاع از سرمایه داری
در نهایت، اجازه دهید در مورد جنبه فنی خسته کننده تر صحبت کنیم. باید اعتراف کنم که کنسول های نسل فعلی به سختی می توانند با چنین بازی پرحجمی کنار بیایند، هرچند که البته می توان چیزهای زیادی را به نسخه خام بدون پچ روز اول نسبت داد. می توانید روی PS4 اصلی بازی کنید، اما برای این واقعیت آماده باشید که تعقیب و گریزهای شدید به خصوص با ترمزها و ریز انجمادها همراه خواهد بود - نقشه به سادگی زمان نخواهد داشت تا با سرعت مورد نیاز ظاهر شود. مشکل اصلی همچنین به صدا مربوط می شود - اغلب به دلیل صداهای خفه به سادگی نمی توان گفتار شخصیت ها را درک کرد. برخلاف ترمزها (که در اکثر ماموریت ها با آن ها مواجه نخواهید شد)، مشکلات صوتی همه جا وجود دارد و بسیار آزاردهنده است. اما در نهایت، هیچ مانعی در رابط وجود ندارد - من در حال حاضر کاملا از این واقعیت خسته شده ام که استفاده از نقشه در بازی های سال های اخیر تقریبا غیرممکن شده است.
از نظر گرافیکی، بازی به خصوص معماری لندن شگفت انگیز به نظر می رسد. مردم، به خصوص NPC ها، دیگر آنقدرها هیجان انگیز نیستند، و در کل توصیه می کنم منتظر نسخه PS5 / Xbox Series X باشید. Watch Dogs: Legion از ارتقاء رایگان به نسخه بهبودیافته پشتیبانی می کند، بنابراین می توانید بلافاصله خرید کنید. من فقط می توانم تصور کنم که لندن در وضوح 4K چگونه خواهد بود.
حکم
با وجود کاستی های متعدد، سازمان دیده بان سگ ها: لژیون - یک بازی دیوانه کننده هیجان انگیز با جهان باز فوق العاده، ایده های جالب و طراحی جالب. مانند قسمت اول، می تواند به اولین خرید عالی برای کنسول های نسل جدید تبدیل شود، اما سخت افزار قدیمی فعلی به سختی آن را می کشد.
با تشکر برای بررسی. اولین واچ داگ مستر نشد، دومی جالب بود، اما فضای هیپستر خیلی نفرت انگیز بود. بخش سوم، با قضاوت بر اساس بررسی، باید چیزی باشد که مورد نیاز است.